Back to Top

Hamid Taheri - Mane Kamtar Lyrics



Hamid Taheri - Mane Kamtar Lyrics




جامعه ای که پرده خوانیا
جامعه ای که (که بکارت ِ) پرده خوانیا را
سیاه خوانیا را
به باد ِ فنا داده باشد و شعورش

راستی گلدان را اگر پیدا کنند تیر باران می کنند
باید ناودان را در ابتدای همین شعر پنهان کنیم

پشت ِ دیوار مرد که مرد انگار نه انگار هیچی
واقعا هیچی بی خیال، نه واقعا نه بگذریم

(داره می ره)

قصه مون قصه ی برج و کبوتر بود آه
قصه ی ماهی که از دریا رفت
طالعی نحس که شد برجی سرد
از تو بودن با نبودن ها رفت
مثل اینکه قلعه باشی رو درخت
اما ریشه هاتو از ته بکنند
یه پرنده ریشه باشه واسه عشق
همه سایه هاشو از ته بکنند
چه می دونم یه چی مثل شیرین
اگه مجنون به عشقش بخونه
یا خود لیلی ِ قصه اگه اون
یهو فرهاد رو عشقش بدونه
یه چی مثل غیر ممکن یا محال
ته ِ قصه ی همیشه نا تموم
قصه ای که اولش به سر رسید
یه ادامه ی همیشه نا تموم
قصه ی از تو کبوترانگی
قصه ی از من فقط ترانگی
از شب ِ بالش ِ خسته ای که شد
از پر با تو تب ِ پرندگی

(داره می ره)
حالم از شعارهای مزخرف و دری وری
مردهای زن ستیز یا زن های فمنیست زورکی
از دختران ِ به بلوغ و اسقلال رسیده
از پلوپز و ماشین ِ گوشتیه لباسشویی
از مربیِ مهد کودک و آمادگی
از مهر شبیه نامادری
از زن و شوهر تعویضی
تخت خیانت و جام بی حوصلگی
از همه ی شهر بهم میخوره
(داره می ره)
(داره می ره آب انار از جوب باغ)

با پا هی نشستم قلم با سر
چشم زخم خیابان هی چشم تر
هی ترانه پشت ِ ترانه، سیاه ِ سپید بدون وزن غمگین

یه شب فقط یک شب فقط یک شب
به خواب من بیا ای صبر و قرارم صبر و قرارم
دلم زخمی از دست غمه
(دلم همرنگ این شبه)

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش ما جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو سخن گنج مگو
پیش ما جز سخن عاشق و معشوق نگو

جلو چشام کجا می ری مسافرم

امون ما نمی رسیم به هم
(داره می ره تو جوب باغ خون انار
تو بوی آب داره می ره خون انار
داره می ره از خنده ها لبان شهر)

من از قشرِ خیلی زحمت کشِ دادگستری
از ایثارگران ِ پزشکی و پرستاری
من از دلاوران ِ نیروی انتظامی
از بغالی ِ کوچه همسایه ی دیواری
من از کارمندای شریف ِ بخشای اداری
یا از درختان ِ چنار و پارکهای شهرداری
از رئیس محترم ِ حراست ِ همه جا
از اساتید ِ دانشگاه ، از علم ِ سرکاری
من از اینهمه زیر آبی
(هیچی)
هیچی هیچی
هی فلانی خودت مگه چه گلی زدی
هیچی هیچی هیچی

گفتی که از خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر که نه از خاک کمتریم
[ Correct these Lyrics ]

We currently do not have these lyrics. If you would like to submit them, please use the form below.


We currently do not have these lyrics. If you would like to submit them, please use the form below.




جامعه ای که پرده خوانیا
جامعه ای که (که بکارت ِ) پرده خوانیا را
سیاه خوانیا را
به باد ِ فنا داده باشد و شعورش

راستی گلدان را اگر پیدا کنند تیر باران می کنند
باید ناودان را در ابتدای همین شعر پنهان کنیم

پشت ِ دیوار مرد که مرد انگار نه انگار هیچی
واقعا هیچی بی خیال، نه واقعا نه بگذریم

(داره می ره)

قصه مون قصه ی برج و کبوتر بود آه
قصه ی ماهی که از دریا رفت
طالعی نحس که شد برجی سرد
از تو بودن با نبودن ها رفت
مثل اینکه قلعه باشی رو درخت
اما ریشه هاتو از ته بکنند
یه پرنده ریشه باشه واسه عشق
همه سایه هاشو از ته بکنند
چه می دونم یه چی مثل شیرین
اگه مجنون به عشقش بخونه
یا خود لیلی ِ قصه اگه اون
یهو فرهاد رو عشقش بدونه
یه چی مثل غیر ممکن یا محال
ته ِ قصه ی همیشه نا تموم
قصه ای که اولش به سر رسید
یه ادامه ی همیشه نا تموم
قصه ی از تو کبوترانگی
قصه ی از من فقط ترانگی
از شب ِ بالش ِ خسته ای که شد
از پر با تو تب ِ پرندگی

(داره می ره)
حالم از شعارهای مزخرف و دری وری
مردهای زن ستیز یا زن های فمنیست زورکی
از دختران ِ به بلوغ و اسقلال رسیده
از پلوپز و ماشین ِ گوشتیه لباسشویی
از مربیِ مهد کودک و آمادگی
از مهر شبیه نامادری
از زن و شوهر تعویضی
تخت خیانت و جام بی حوصلگی
از همه ی شهر بهم میخوره
(داره می ره)
(داره می ره آب انار از جوب باغ)

با پا هی نشستم قلم با سر
چشم زخم خیابان هی چشم تر
هی ترانه پشت ِ ترانه، سیاه ِ سپید بدون وزن غمگین

یه شب فقط یک شب فقط یک شب
به خواب من بیا ای صبر و قرارم صبر و قرارم
دلم زخمی از دست غمه
(دلم همرنگ این شبه)

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش ما جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو سخن گنج مگو
پیش ما جز سخن عاشق و معشوق نگو

جلو چشام کجا می ری مسافرم

امون ما نمی رسیم به هم
(داره می ره تو جوب باغ خون انار
تو بوی آب داره می ره خون انار
داره می ره از خنده ها لبان شهر)

من از قشرِ خیلی زحمت کشِ دادگستری
از ایثارگران ِ پزشکی و پرستاری
من از دلاوران ِ نیروی انتظامی
از بغالی ِ کوچه همسایه ی دیواری
من از کارمندای شریف ِ بخشای اداری
یا از درختان ِ چنار و پارکهای شهرداری
از رئیس محترم ِ حراست ِ همه جا
از اساتید ِ دانشگاه ، از علم ِ سرکاری
من از اینهمه زیر آبی
(هیچی)
هیچی هیچی
هی فلانی خودت مگه چه گلی زدی
هیچی هیچی هیچی

گفتی که از خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر که نه از خاک کمتریم
[ Correct these Lyrics ]
Writer: Hamid Taheri
Copyright: Lyrics © O/B/O DistroKid

Back to: Hamid Taheri



Hamid Taheri - Mane Kamtar Video
(Show video at the top of the page)


Performed By: Hamid Taheri
Length: 7:32
Written by: Hamid Taheri

Tags:
No tags yet