من نمیدونم ، میدونم نمیدونم
تو نمیدونی نمیدونی
نمیدونی که میدونم نمیدونی
آفتابِ سر ظهر شهرو کَره کرد
آنتن و شبکه میشه اَ توو تنت رد
زندگی توو شهرِ بزرگ با مُخ کوچیک
یا یه ذهن باز توو محدودیت پُر گوشی
انقد داری که ماشین کوچیکت سانتافه شده
باک بنزینت همش مثِ آفتابه پُره
قدیم جای پُل عابر برکه بود
توو خیابونی که در میاره جنده پول
جا اینهمه ماشین ، درخت بود ، کنارش سایه
چه واسه پولدار چه کارگر با لباس پاره
به روت نمیاری شدی روانی
میخوای همش ادا سالما رو دراری
یه چهره ی زرد توو هوای بهاری
گلاویز میشی با مخالفات
جوونیت رفت و شدی هم سن شماره پات
هه ، گاهی زود دیر میشه